وبلاگ

بنیانگذار قالیشویی

بنیانگذار قالیشویی

بنیانگذار قالیشویی،زندگی نامه خود را،به صورت مختصری ارائه کرده است.حاج علی حسین زاده،متولدپنجم تیر۱۳۱۴،خانواده معمولی،مانندهمه مردم زادگاهش،دهج متولدشد.

نوجوانی بنیانگذار قالیشویی

نوجوانی علی باسختی گره خوردباگذشت زمان پدرمسن شد.توانایی کارکردن راازدست داد.علی درذهنش دریافت،که بایدبرای پدر،کاری انجام داد.

انجام وظایف جدید در خانواده

کشاورزی.دامداری.تهیه هیزم زمستان.تهیه علوفه برای گاو.گوسفندانی که رزق وروزی،اهل خانواده به آنهاوابسته بود.ازاموری بودکه،برعهده اش قرارداشت.دربهاروتابستان،برای تهیه علوفه ،و یاجمع آوری گیاهان دارویی،مورد نیاز، مجبوربودبه دشت،وکوه های اطراف دهج، برودوبعداز جمع آوری، آن را به ده حمل،ودرکاهدان انبارکند .تادرهنگام،لزوم مورداستفاده، قرارگیرد .

جمع آوری هیزم برای زمستان

مردم ده،در زمستان های سرد،سخت به جمع آوری،هیزم وانبارکردن،میپرداختند.این عمل، یک نوع رقابت سخت،رابین جوانان،به وجود میاورد.به این معنا،وقتی جوانان،برای جمع آوری هیزم،به دشت یا کوه ها می رفتند، حجم هیزم جمع آوری شده،یک نوع حس برتری،اقتداربه جوانان میبخشید.

 رقابت در جمع آوری هیزم

علی نیزدررقابت شرکت،پس ازتمام شدن کارجمع آوری،بسته بندی هیزم مورد نیاز،باررا درنقطه ای بالاترو الاغ راارتفاع پایین ترنگه داشت.سعی کردهیزم زیادی،جمع کند. چرا که بیشترمردم ده بیکاربودند. کسی که قصدورود،خروج ازده دارد،راهی برای فرار از،دید چشمان تیز بین اهالی کوچه محل نداشت.اهمیت رقابت بر سرجمع آوری هیزم، باعث شده،تاافرادازهرفرصتی برای نشان دادن برتری خوداستفاده بهره جویند.

حسادت در رقابت جمع آوری هیزم

علی و دوستش در ضمیر ناخود آگاه خود به این نکته و حضور مردم در مسیر ورودشان به ده واقف اند. رفیق همراه علی به کیفیت برتر هیزم ها و زحمت زیادی که علی متحمل گردید پی میبرد. بنابراین برای اینکه خود را برتر نشان دهد چند باری در بین راه اشاره می کند هیزم هایی که او جمع کرده بهتر می سوزند و دود نخواهند کرد ولی هیزم های او چنین کیفیتی ندارند

جدایی علی در مسیر بازگشت به ده

علی و دوستش به دوراهی دهنو میرسند.علی تهدید و مجبور میشود ازمسیرمعمول برورد.علی با اینکه، از افتادن بار حیوان در طول مسیر،نبودن کسی که به بار کردن مجدد حیوان. کمک کندمیترسید چاره جز اطاعت نداشت.هرچه به ده نزدیکتر،دلواپسی اش کمتر.احساس غرور،وبه عمل خودافتخار میکرد.اندکی دیرتر ازرفیق نیمه راهش به ده واردشد.رفیق نیمه راه نمیخواست، مردم اووعلی رادرشرایط برابررقابت ببینند.درحالی که علی ده سال ازاو کوچکترو جثه اش نحیفترازاوبود.

بیماری پدر بنیانگذار قالیشویی

اواخربهاربرای چیدن گیاهان دارویی به صحرارفت.وقتی که برگشت بعدازجای دادن علوفه هادرانباری به سمت اتاق میرود.هنگام ورودمتوجه اینکه پدردررختخواب خوابیده و ازدردبه خود میپیچدشد.و دیدکه اطرافیان گرداوحلقه زده اند.آنچه را میدیدباورنمیکرد.و ناباورانه پرسان حال پدرشد.برادردر پاسخ میگوید پدرازبالای بام پایین افتاده .احساس بدو آینده ای مبهم را پیش روی خود حس کرد.

اشک در گوشه چشمانش حلقه زد و بر پیشانی پدر بوسه زد . از آن روز به بعد درد و بی خوابی دو همدم ناخواسته پدر شدند درد کمر از یک و بی خوابی از طرف دیگر امانش را بریده بود .

مراقبت از پدر در خانه برادر بزرگتر

هنوز پدر در بستر بیماری بود.از درد و بی خوابی ناشی از آن رها نشده بود. مادر برای جراحی آب مروارید چشم تهران بود.برادران بزرگتر بایستی برای پدر و مراقبت از آن تصمیم می گرفتند. پدر را به خانه پسر بزرگ چراغعلی بردند و در آنجا از او مراقبت میکردند. علی از این تصمیم آزرده خاطرومتصور شدپدرترک خانه کرده. فردای آن روز خبر دار شد که مادر از سفر در مانی اش به تهران در حال بازگشت است. علی به سرعت به قصد پیشواز از مادر به سمت میدان ده می رود. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.مادر با مهر و محبت و لطف مادرانه فرزند را در آغوش می گیرد و بر گونه هایش بوسه می زند .

ترک دیار و هجرت به تهران

علی با بغض میگوید :پدرترک خانواده کرده،خانه چراغعلی (فرزندش) رفته میخواهدخانه دایی بروند.مادر ناباورانه میپذیرد. همراه با مادر،دایی علی عباس،خانه دایی میروند. و یک ماهی در منزل وی میمانند.ولی علی دیگر آن جوان سابق نبود ، افکارش در جایی دیگر پرواز می کرد و تمایلی به ماندن در دهج نداشت .

در یکی از همان روز ها با تشویش از مادر می پرسد در این مدت که تهرانبودی کجا سکونت داشتی ؟ مادر: منزل پسر خاله ات رفته بودم. و بلافاصله می پرسد : او امور روزمره خود را چگونه میگذراند و از چه راهی تامین معاش می کند ؟ مادر پاسخ داد از راه قالیشویی زندگی خود را اداره می کند . جرقه ای زده میشود : کاری است ساده، من میتوانم. پس به مادر گفت بهتر استبرای کار به قالیشویی  بروم شایدآنجا فرجی حاصل شود . بنابراین علی به همراه مادر به تهران می رود و درمنزل پسرخاله می مانند .

شروع کار بنیانگذار قالیشویی با فامیل

پسرخاله که کارش شستشوی قالی بود علی را پیش خود برد . تجار آن زمان، قالی های دست دوم را، به قالیشویی می دادند. زیرا خاک زیادی، لا به لای تار و پود آنها بود.هم فرش را سنگین می کرد،هم باعث می شد تا رنگ و نقش آن جلوه ای خاکی به خود بگیرد.آن براقی،درخشندگی اولیه خودراازدست بدهد .

هر روز صبح،فرش ها را از خریداران تحویل می گرفتند. گرد گیری می کردند.تقریبا یکسالی،به این شکل گذشت.اما علی نمی دانست،سهمش ازاین بازار چقدراست.از پسرخاله پرسید،او گفت هر چه از ابتدا،کارکردیم راباهم خوردیم و چیزی باقی نمانده، علی به فکر فرو رفت ولی سکوت کرد .

یک روز غلامحسین رادیدکه از همشهریانش بود.بعدازدیدارگل ازرویشان شکفت.وبه گپ و گفت پرداختند.غلامحسین ازاو پرسید،به چه کاری مشغولی و علی هم ماجرا را برای او شرح داد و از دستمزد کمش گله کرد نجات به او پیشنهاد کار داد با هم به یک قالی فروشی رفتند تعدادی قالی گرفتند و به یک قالیشویی رفتند فرش ها را شستند و بعد از اتمام کار نجات دو تومان به او دستمزد داد ، او تصور دریافت چنین دستمزدی نمی کرد شب که به خانه پسرخاله رفت و

دستمزد خود را به او نشان داد.پسرخاله بسیار عصبانی شدو به اوگفت حالا که پول راشناختی دیگر به دردکارمن نمیخوری برو همانجایی که امروز کار کردی .

ترک کار و آغاز کار با همشهری

علی به کارشستن فرش با دستمزدروزی پنجاه ریال مشغول شد..یک روزدوگاری به زمین های اطراف بردند.دیگرنایی برای سومین گاری نداشتند.ازدستفروشی خرما خریدند.مشغول خوردن خرمادرمغازه شدند.در همین حین، مراد آمد،بادیدن این صحنه چشمهایش رابست،دهانش رابه،دشنام بر سرآن دو، بی پناه بازکرد .

رفتارمراد باعث تعجب آنها شد. آنها توضیح دادند که به دلیل گرسنگی دست از کار کشیدند ولی گوش مراد به حرف آنها بدهکار نبود فقط خود و کارش را می دید زبان تهدید را بکار می بندد و به آن بینوایان می گوید که یک روز از دستمزدتان کم خواهم کرد .

همکاری با یکی دیگر از همشهریانش

بعد از این ماجرا،علی آنجا را ترک کرد. و نزدناصرمیرزا،یکی دیگرازهمشهریانش میرود.پیش او مشغول بکارمیشود.به نحوی که گاهی اوقات، روزی بیست ساعت کار می کرد. ساعت کاری مشخصی نداشت.وبی وقفه درسرما،گرما کار قالی تکانی،شستشوی فرش،خشک کردن فرشها،رادرقالیشویی انجام میداد.

در سال ۱۳۳۲، بعد از حدود دو سال کار، برای ناصر آقا در سن هیجده سالگی، تصمیم می گیرد کارگاه مستقل و کوچکی برای خودش دست و پا کند. وبرای خودش کار کند. و با کار در قالیشویی، شروع می کند. با جدیت تصمیم خود را پیگیری می کند. به کسبه بازار آن محل که او را می شناختند شروع بکار کارگاهش را اعلام می کند.  تا برای کارگاه کوچکش مشتری بیابد . اتاقی را در منزل یکی از همشهریان خود با مبلغ دو هزار تومان رهن می کند،تا از آن برای سکونت و نگهداری فرش استفاده کند .

آشنایی با تاجران بازار فرش

بنیانگذار قالیشویی،به تدریج با برخی از تاجران بازار فرش آشنا می شود.آنها نیز به او و کارش اطمینان پیدا میکنند. تعدادمشتری افزایش یافت، تنهایی ازعهده کارها برنمیامد.بنابر این کارگری استخدام کرد.حدود دو سال بعد تصمیم به توسعه کارگرفت.برای رسیدن به این هدف قالیشویی راه انداخت.برادرش حسین آن زمان چهارده سال داشت پیش او مشغول به کار شد.

مطلب مرتبط/ازبین بردن چروک فرش

حدود دو سال با یکدیگر کار کردند.زمانی که با مش دخیل آشنا شد او ابزار بیشتری داشت.کارهایش،راحت تر انجام می شد.در سال ۱۳۳۶ بااو،و برادر و کارگرش کارراشروع کردند. تعداد مشتری های اوکمتر بود بنابر این همزمان با انجام کارهای خود کارهای مشتی را نیز انجام میداد.حدودسه ماه بعد اتاقی را که رهن کرده بود تخلیه می کند،با برادرش در یکی از اتاق های خانه ایشان ساکن می شود .

فوت پدر

چند ماه بعد برادرش فیض الله به قالیشویی  می آید.فوت پدر را به علی و حسین اعلام می کند. پس ازانجام مراسم وصیتی که پدرنوشته بودرا میخوانند.از آنجایی که پدر نقش بزرگی در تربیت و نگهداری فرزندان یتیم برادر خود داشت،مایل بود تا یکی از فرزندان ذکورش با یکی از دختران برادر وصلت کند اما هیچ یک زیربار این خواسته پدرنرفته بودند. بنابر این وصیت کرده بود علی با نوه دختر عمویش ( همان دختری که بعدا همسرش شد ) ازدواج کند.

خواستگاری از دختر عمو

چند روز بعد همراه برادر بعد از چهار سال دوری از زادگاهش ، به دهج می روند . ابتدا املاک پدر را بین وراث تقسیم می کنند سپس فیض الله دختر عمو را برای او خواستگاری می کند . حاج علی حسین زاده،همسرش،برای سکونت به تهران امدند.آنها هیج وسیله ای برای زندگی نداشتند پس باید وسایل ضروری تهیه میکردند.

در۱۳۳۳مش دخیل که اوضاع مادی خوبی داشت.به دهج باز می گردد و مسئولیت قالیشویی تهران را به او میسپارد. سه سال بعد کارگاه را به مش دخیل واگذار کرد.منزل جدیدی  اجاره کرد، مجدد انبار برای فرش ها کرایه می کند. یک کارگر استخدام می کند هر روز از سحر تا آخر شب کار می کرد.برای جذب مشتری بیشتر به بازار فرش فروشان می رفت .

ساخت کارخانه قالیشویی

اودرکارهایش مصمم و جدی بود.تسلیم شدن دربرابرناملایمات کاردرمرامش نبود .تصمیم موثردیگری درسرنوشت و زندگی خودمیگیرد. سال۱۳۴۴زمینی درکرج به وسعت ۱۵۰۰مترمربع خریداری میکند.برای ساخت با یکی ازهمکاران برای استخدام پیمانکارمشورت میکند.

ایده ساخت دستگاه آبگیری و ماشین فرش شویی

به دلیل استفاده از نخ ، مواد اولیه و رنگ های جدید مورد استفاده در صنعت قالی بافی ، رنگ ها در هنگام شستشو ثبات لازم را نداشتند . قالی شستن باعث رنگ دواندن ،مخلوط،ترکیب شدن رنگ،زشت شدن قالی میشد. آبگیری فرش در پایان شستشو نیز تاثیر به سزایی در کیفیت شستشو داشت . عمل آبگیری مرحله اول با کشیدن بیل همراه با فشار توسط کارگر،سپس با لول کردن فرش،گذاشتن روی ستون دیواری یا میله های داربست انجام میگرفت.عدم دقت و بی توجهی و کارگران در این مراحل نیز عامل دیگری در رنگ دواندن فرش میشد.

معضل رنگ دوندان فرش

وقتی معضل پیش امدنگرانی دربازاریان شکل گرفت.هردونگران ازدست دادن موقعیت خودبودند..حاج علی هم نگران بازاروکیفیت فرش بود.و به دنبال راهی برای حل مشکل آبگیری بود.این بودکه به فکرساخت دستگاهی شبیه به ماشین لباسشویی ، با ابعادی بزرگتر و قابل استفاده برای قالی در ابعاد متفاوت ، می افتد .

چند صباحی این طرح را حلاجی می کند.سرانجام در سال ۱۳۵۳ با همین ایده به کارگاه تراشکاری می رود و از او می خواهد تا ایده دستگاه آبگیر فرش را به واقعیت تبدیل کند.نهایتا دستگاهی طراحی کرد که با چرخش زیاد و تحت تاثر نیروی گریز از مرکز نود درصد آب موجود در فرش را می گرفت.باعث شد تا به کیفیت رنگ فرش آسیب وارد نشود و معضل ترکیب رنگ حل شود و سریعتر نیز خشک شود .

ایده دستگاه شستشوی فرش

حاج علی ۱۳۵۴ایده ساخت دستگاه شستشوی فرش را داد.فکرساخت دستگاهی که خودش عملیات شستن انجام دهدافتاد.مجددبه کارگاه تراشکاری دستگاه سازرفت. ابتداایده رامطرح کردبامخالفت مواجه شد..دستگاه ساز تسیلم خواست اوشد.هرروزبرای دیدن میزان پیشرفت،نحوه ساخت دستگاه به کارگاه اومیرود.دستگاه ساخته ودرکارخانه نصب شدکه نتیجه رضایت بخشی داشت.

طراحی مجدد دستگاه آبگیری

غلتک ها توسط دینام به آرامی به حرکت در می آیند . فرش خیس بین غلتک ها قرار می گیرد.

افزایش حجم کار قالیشویی

افزایش کارچشمگیربود.نمیتوان باسرعت ،به موقع ازعهده شستن،تحویل فرش بر آمد.باعث تاخیردرشستن و تحویل فرش شد.اوبه دنبال راهی گشت تا با ساخت دستگاه جدیدسرعت کاررا افزایش وبا کمک یکی از همسایه های بازنشسته خود که فنی بود پنج دستگاه دیگر از نوع آبگیر غلتکی میسازد .زیرانمونه و مدلی در عالم خارج از ذهن و در بازار صنعت ایران وجود نداشت.ایده در ذهن مستعدو خلاق شکل سپس به عمل درمیاید . به عمل درآوردن یک ایده نیازبه سرمایه گذاری صرف وقت و حمایت دارد.موفقیت اودرساخت وسایل جدید شستشوی فرش دهان به دهان در بین تجار بازار فرش نقل میشدوتحسین هرشنونده ای را درپی داشت

دعوت تجار به همکاری

آقای عبدالکریم کاشانیان از تاجران بازار فرش وقتی از روش های جدید او با خبر میشود از او می خواهد تا با یکدیگر ملاقات داشته باشند. تاجرازهوش واستعداداوتمجیدفراوان کرد. و سپس از او خواست تا ایده ی او را عملی کند .

اومیخواست تا فرش نوشکل سنتی و یاکهنه به خودبگیرد.و رنگ فرش ها جلوه کمتر و تیره تری داشته باشند . بیدرنگ پذیرفت،حتی پرداخت خسارت ،جبران هزینه ها، خراب شدن فرش ها تضمینکرد. تاجربا عنوان اینکه درصورت موفقیت طرح هزینه و خسارت های احتمالی بازار جبران خواهد شدپیشنهاداودرموردپرداخت خسارت را ردکرد.

کهنه کردن فرش در قالیشویی

کهنه کردن فرش با مواد شیمیایی را در کارگاه شروع می کند . معمولا کارهایی که برای اولین بار انجام می شود به دلیل نداشتن تجربه و نشناختن شرایط چندان با موفقیت همراه نیست .کهنه کردن فرش درصنعت قالیشویی برای اولین بار تجربه میشد.و همین باعث شد تا در گام اول با موفقیت همراه نباشد . در مراحل بعد به تدریج موفقیت ها بیشتر شد و تجربه کهنه کردن فرش های نو عملا یکی از کارهای اصلی قالیشویی شد . برای چندسال با تاجر مزبور با همین روش شستشو کارکرد و وی نیز فرش های زیادی به بازار اروپا صادر کرد .

موفقیت در کهنه کردن فرش و جذب مشتری

یک بازرگان،مقیم سوئیس(نام ناصر زرنگین) برای خریدفرش به ایران سفرکرد.هنگام خرید در بازار فرش چند تخته فرش کهنه شده به روش ابتکاری حاج علی حسین زاده نظر او را جلب میکند.

بعد از مشاهده فرش ها با تعجب و ابراز شگفتی از تاجری به نام ناصر اعتصامی که با او تجارت و همکاری داشت ، درباره فرش های مذکور ، روش شستشو و شوینده توضیح می خواهد . آقای اعتصامی توضیحات مفصل و کاملی درباره بنیانگذار قالیشویی  و روش منحصر به فرد او در شستشو و کهنه کردن فرش به ایشان می دهد .

شرکت در نمایشگاه فرش اروپا و ایران

در۱۳۵۳نمایشگاه فرش اروپا و ایران درسوئیس برگزار میشود.شرکت های مشهوری از آلمان،سوئیس،ایتالیادراین نمایشگاه بودند.ناصراعتصامی نیزشرکت میکند. قیمت کالاهای اوبه دلیل کیفیت خوب بالاتر از دیگران بود ،

همین باعث شدتا تاجرطرف قرارداداوبه بالا بودن قیمت اعتراض کند.و بعد از توضیح دلایل بالا بودن قیمت توسط آقای اعتصامی خواهان تشکیل کارگروه کارشناسی برای تشخیص صحت حرف های اومیشود.در پایان نمایشگاه یک شرکت سوئیسی و یک شرکت از انگلیس و فرش اعتصامی ( قالیشویی وطن متعلق به بنیانگذار قالیشویی ) و یک شرکت از آلمان به ترتیب موفق به کسب مقام اول تاچهارم می شوند.کسب این رتبه باعث مسرت و خوشحالی او شد.البته این باعث نشده تا به همین مقام و رتبه قانع شود.دست از کار و تلاش بیشتر بردارد بلکه مشوقی شد تا بیشتر و بهتر از گذشته و با عشق و علاق به کار خود توجه کند.گام هایش را استوار تر بردارد . او به فکر کسب رتبه ی بالاتر و ارجح تر می افتد. و هدف والاتری را مد نظر قرار می دهد و در پی اثبات توانایی ها و شکوفایی استعداد خودش بر می آید .

اولین سفر کاری به سوئیس

بنیانگذار قالیشویی بعد از کسب مقام سوم در نمایشگاه فرش سوئیس به دنبال کسب مقام بالاتر و ارجح تر می افتد . لذا در سال ۱۳۵۵با همین هدف،تصمیم میگیرد به سوئیس مسافرت کند. و به کسب دانش و تجربه ی بیشتر، در زمینه شستشوی فرش بپردازد.و یکی از دوستان را نیز برای درمان به همراه خود می برد .

بازدید کارخانه قالیشویی در سوئیس

در سوئیس از آقای زرنگین می خواهد او را به طریقی به داخل کارخانه قالیشویی یک شرکت مشهور سوئیسی ببرد . در بازدید از کارخانه مذکور حس کنجکاوی او بر انگیخته می شود. تا دلیل پایین بودن کیفیت شستشو کارخانه خود ، با وجود تحمل زحمت و مشقت فراوان در هنگام شستشو ، نسبت کارخانه مذکور رابیابد . با دقت فراوان تمام مراحل شستشو جزئیات را زیر نظر می گیرد .و هیچ مرحله و عملی را نادیده نمی گیرد. تا اینکه پی می برد دلیل اصلی پایین بودن کیفیت شستشو ، روش استفاده از مواد شیمیایی است .

زمانی که همه از او غافل بودند انگشت سبابه خود را در مخزن مواد شیمایی فرو می برد. و با نوک زبان آن را آزمایش می کند.در کمال تعجب متوجه میشودموادمورداستفاده همان است که خوددرایران استفاده میکند .

اجرای فرمول جدید شستشو قالیشویی

اودربرگشت باآزمایش موادشیمیایی کارخودرابهبودبخشید.افزایش و بهبودکیفیت باعث شدتاسه مشتری جدیداروپایی ازکشورهای آلمان ، ایتالیا،لندن برلیست تاجران و مشتریان خریدار فرش او افزوده شود.

در سال ۱۳۵۵اولین کاراو با شیوه جدیدبرای آقای کلاتی وارسال محموله فرش به لندن بود . شستشو از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بود. و موجب شگفتی آقای کلاتی شد. بنابراین با او تماس می گیرد. و با تعجب پرسید: فرش ها را برای شستشو به سوئیس دادید؟. بنیانگذار قالیشویی توضیح دادکه این روش را تازه کشف کرده.آقای کلاتی قانع واو خواست تا فرش های موردنیازاوبا همین سبک بشورد.باتقاضای زیاد،از عهده پاسخگویی به نیاز تمام متقاضیان بر نیامد. در وهله اول به تامین خواست مشتریان و بازرگانان طرف حساب خود پرداخت و سپس خواست تجار صادر کننده فرش را برآورده کرد .

ایجاد دفتر بارگانی فرش در سوئیس

بنیانگذار قالیشویی،مدت پنج سال،بصورت حق العملکاری،برای تجارداخلی و خارجی کارکرد . چندسال، بعدبه تصمیمهای غلط،وکارشناسی نشده،متصدیان و مسئولان،صنعت فرش شرایط اقتصادی فرش ایران،دربازاردنیادچاربحران،صادرات فرش با رکود مواجه شد.خریداران،بازرگانان خارجی،با رقبای جهانی فرش ایران مانندچین،هند،بلغارستان،چندکشوردیگر واردتجارت شدند.

عدم تمایل بازرگانان خارجی به فرش ایرانی.به سخت شدن شرایط خرید.قوانین گمرکی،سیاست های ارزی،گیج کننده تجارت بود.همین باعث شد،تابازرگانان خارجی، که با آنها کارمی کرد، همکاری خود را با او قطع کنند.از طرف دیگر چون کار قالیشویی نیازمند نظارت و هدایت مستقیم خود او داشت نمی توانست کارخانه و کار خود را رها و به بازاریابی  و صادرات صرف بپردازد ، بنابر این به فکر تاسیس یک دفتر بازرگانی فرش در سوئیس می افتد تا هم مستقیم به صدور فرش بپردازد و هم در ایران بر کارخانه و شرایط آن نظارت داشته باشد .

سپردن دفتر بازرگانی سوئیس به داماد

دختران رابرای تحصیل به سوئیس فرستاد.دختردوم درسوئیس ازدواج میکند.دامادش جویای کاربود.تصورمیکرداکنون بهترین فرصت است.برای عملی کردن فکر خودتاسیس دفتربازرگانی.باهمین تصوردفتربازرگانی خودرادرسوئیس ایجادکرد.مدیریت را به عهده دامادودخترخودمیگذارد.بدین گونه درزمره صادرکنندگان فرش قرارمیگیرد .

از بین رفتن مایملک بنیانگذار قالیشویی در سوئ داماد

حاج علی بعد از مدتی متوجه مبشود دادمادش تمام فرشهای دفتر سوییس را سرقت کرده است.

نا امید نشدن در کار

به دلیل چپاول سرمایه،ونداشتن نیروی،کارادامه فعالیت،درسوئیس وبازار،اروپارامقدورنمیدید،درعین حال نمی خواست،به سادگی اینبازاررا،ازدست بدهد. به دنبال راهکاری است،تاآن بازارراحفظ کند، بنابراین،درهمان،نمایشگاه آلمان،به یکی از دوستان ایرانی،خودپیشنهادمشارکت،درکاروایجاد،دفتردرسوئیس،رامیدهد.دوستش ازنداشتن، سرمایه،تجربه،ابرازنگرانی می کند .

بنیانگذار قالیشویی موقعیت، آنهارادرک میکند.چون خودتجربه،اعتبار لازم،دربازاروبین تجار، را داشت،دوست خود،پسر دایی او را متقاعد،به همکاری می کند،وشرکت تاسیس میکنند.

امضاء قرارداد همکاری

قراردادچهل درصدسهم او شصت درصدسهم آن دونفربسته میشود.وکارخودرابدون،سرمایه شروع میکنند.بعد از مدت یکسال دو شریک دیگر،عدم تمایل به تداوم،مشارکت را اعلام میکنند.چون تصورمی کردند بازار،راه و روش آن را شناخته،دیگرنیازی به کمک اوندارند.راه خودرامستقل،بدون حضوراو،فعالیت دربازاررا آغازمی کنند.

حاج علی درسال ۱۳۶۵شرکت دیگری باپرویزکاشانیان تاسیس کردتا هشت سال این شراکت دوام داشت.پسران ارشدش واردفعالیت تجاری شدند.محمد پسر دوم،بعدازاتمام خدمت سربازی،برای کمک به تجارت پدر، به سوئیس رفت. رضا پسر سوم درشرکت پدرمشغول شد.

کاشانیان هشت سال به شراکت بااو ادامه داد.درسال ۱۳۷۳به آمریکا مهاجرت کرد.ازآن تاریخ تا کنون، آقای حسین زاده،وسه پسرش محمد، امیر و رضا،کار خودرامدیریت میکنند.

 شاگردان بنیانگذار قالیشویی

یکی ازشاگردان اومحمداسدی دهج است.تمام فرمولها،روشهای رنگبرداری،فرش دستبافت، ،و رفومتدجدیدشستشو،راکه از،بنیانگذارقالیشویی آموخته.وبه شاگردخود بهروزعباسی که مدیریت قالیشویی وزیر،رابعهده دارد،انتقال داده.ازاینرومیتوان، بهترین قالیشویی درکرج،راقالیشویی وزیرنامید.چراکه تمام این تجارب،رادرکارخوداستفاده میکند،باشدکه نام،هنروزحمات بنیانگذارقالیشویی، ماندگاربماند .

‫۲ دیدگاه ها

  1. سلام. واقعا جناب حاج علی آقای حسین‌زاده و پسران گرامیشان در کار صادرات و تجارت فرش دستباف نقش مهمی در اقتصاد این صنف ایجاد کردند و از زحمات بی شمارشان قدردانی و تشکر مینماییم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا